این مقاله فرضیه ضمنی در ادبیات رو به رشد را مورد بررسی قرار می دهد که استفاده از رسانه های اجتماعی اساساً در شرکت های تجارت به کسب و کار (B2B) متفاوت از ادبیات تجاری تا مصرف کننده (B2C) موجود است. چرخه تعامل با مشتری Sashi (2012) برای مقایسه شیوه های سازمانی در رابطه با بازاریابی رسانه های اجتماعی در مدل های تجاری B2B ، B2C ، Mixed B2B / B2C و B2B2C استفاده شده است. ما با استفاده از ۴۴۹ پاسخ به یک ابزار پیمایشی مبتنی بر پانل اکتشافی ، ما به روشنی تفاوت در استفاده از رسانه های اجتماعی و اهمیت درک شده آن به عنوان یک کانال ارتباطی را مشخص می کنیم. به طور خاص ما تفاوتهای مشخصی را در رابطه بین اهمیت رسانه های اجتماعی و اثربخشی درک شده از بازاریابی رسانه های اجتماعی در بین مدلهای تجاری شناسایی می کنیم. نتایج ما نشان می دهد که استفاده از رسانه های اجتماعی B2B با رویکردهای مدل تجاری B2C ، مخلوط و B2B2C متمایز است. به ویژه اعضای سازمان B2B ، رسانه های اجتماعی را به عنوان یک کانال از اثربخشی کلی پایین تر درک می کنند و آن را نسبت به سایر مدلهای تجاری کمتر برای استفاده جهت گیری در رابطه مهم می دانند.