شواهد تجربی نشان می دهد که نواقص بازار بر روی گزینه های سرمایه گذاری شرکت تأثیر می گذارد ، در حالی که سازوکارهای نظری این یافته ها هنوز ناشناخته است. در این مقاله سعی شده است تا تأثیر همزمان نقصان مالی و بازار کار بر سرمایه گذاری مدل شود. یک الگوی سرمایه گذاری نئوکلاسیک با سرمایه گذاری خارجی پرهزینه ، توسط هزینه های تعدیل سرمایه گذاری متاثر از سطح تنظیم بازار کار افزوده می شود. نتایج نشان می دهد که تأثیر تنظیم بازار کار و تعامل آن با عیوب بازار مالی بر سرمایه گذاری بستگی به تنگی حاکم در محیط تولید شرکت دارد. تنظیم بازار کار در حضور بازارهای مالی کارآمدتر ، تأثیر بیشتری در سرمایه گذاری دارد. یافته ها حاکی از آن است که تا زمانی که شرکت زیر تولید بالقوه خود فعالیت کند ، افزایش مقررات کار ممکن است نیاز شرکت ها را به جایگزین کردن نیروی کار با سرمایه گذاری برانگیزد و این تأثیر بیشتر از راندمان بازار مالی بیشتر است.