در دو دهه گذشته ، علاقه زیادی به تحقیقات در جدا کردن سهم عوامل ژنتیکی و محیطی در تفاوتهای فردی در دلبستگی و شناسایی ژنهای دخیل در شکل دادن به دلبستگی وجود داشته است. مطالعات دوقلوی نشان می دهد که با تغییر در دلبستگی ها در طول دوره توسعه ، عوامل ژنتیکی ممکن است نقش به تدریج مهمتری را ایفا کنند ، در حالی که اثرات زیست محیطی مشترک ممکن است کاهش یابد. با این حال ، بیشتر این ادبیات به دلیل قدرت کم ، مسائل اندازه گیری و طراحی مقطعی محدود است. یافته های مطالعات ژنتیکی مولکولی کاملاً غیرقابل نتیجه است. ادبیات در مورد اثرات اصلی ژنتیکی و اثر متقابل ژن به محیط بر روی اتصال با یافته های متناقض و غیر تکراری پر شده است. همچنین ، اکثر مطالعات تحت تأثیر قرار می گیرند. چالش های تحقیق آینده ، شناسایی مکانیسم های ناخواسته زیست محیطی در شکل گیری دلبستگی ، و بهتر بیان ژن های درگیر و تعامل آنها با محیط است. برخی از مطالعات پیشگام نشان می دهد که ترکیب فرآیندهای اپی ژنتیکی در مدل های تعامل G × E ممکن است راهی برای آینده امیدوار کننده برای بررسی عملکرد متقابل پیچیده ، پویا بین ژن ها ، محیط و پیوست باشد.