هدف این مقاله ، نشان دادن دوگانگی ذاتی رابطه بین سیاست گذاری و ابتکارات باغبانی مردمی است. بحث برانگیز است ، داوطلبانه ، تنوع و معانی چندگانه از باغبانی جامعه ، با اضطراب نظارتی و فشارهای ایزومورفی که اکثر برنامه های سیاسی از آن دلالت دارند ، به سختی سازگار است. تنظیم باغبانی جامعه ، در این چارچوب ، اغلب در تعادل ظریف ارتقاء و کنترل ، تعاون و “پلیس” قرار می گیرد و خطرات برای تشدید تمایزهای موجود بین ابتکارات مشارکتی و تقابل ایجاد می کند. ما اعتقاد داریم که پرداختن به این دوگانگی برای درک صحیح معنای سیاسی-اجتماعی باغبانی جامعه و رابطه مشکل ساز بین خود-سازماندهی جوامع ، انتقال پایدار و مدیریت شهری در عصر ریاضت و نئولیبرالیسم بسیار مهم است. این موضوع با توجه به آیین نامه ای که اخیراً در مورد باغبانی جامعه تصویب شده است ، با مراجعه به شهر رم ایتالیا مطرح می شود.