در جریان پویا و با فضیلت فعلی اقتصاد دانش ، شرکت ها نگران این هستند که مدیریت نوآوری را بطور متمرکز یا از طریق واحدهای تجاری غیرمتمرکز مدیریت کنند. دو نیاز پدیدار می شود ۱٫ تضمین بهره وری سازمانی و ۲٫ بهره برداری از فرصت بازار. این معمولاً به معنای ادغام دانش در انتقال فناوری است که می توان از طریق اشتراک دانش بین طرفین به دست آورد. با این حال ، با جستجوی ادبیات تحولات تکنولوژیکی و اجتماعی ، مطالعات قبلی عمدتاً بر پایه گذاری کلان انتقال فناوری و قابلیت های ابتکاری سازمانی با توجه کمتر به نقش پیش سازهای روانی همکاری ها متمرکز شده است. با توجه به این فاصله ، ما در نظر داشتیم که یک مبنای مفهومی مداوم برای همکاری ها و شیوه های انتقال فناوری در سطح خرد ایجاد کنیم. بنابراین ، با تکیه بر نظریه رفتار برنامه ریزی شده (TPB) ، ما یک مدل خرد بنیادی را برای نوآوری مشترک و انتقال فناوری پیشنهاد می کنیم.