این فرض که هویت نام تجاری شرکت ها یک تولید داخلی است ، به طور فزاینده ای با تحقیقات اخیر منتشر شده ، که در مورد هویت به عنوان یک روند اجتماعی در روند هم افزایی بحث می شود ، به چالش کشیده می شود. اکثر بینشهای حاصل از آن مربوط به مارک های کسب و کار با مصرف کننده است و ارتباط هویت برند با برند تجاری کسب و کار تا حد زیادی کشف نشده است ، حتی اگر مفاهیم ارتباط بین شرکت و ذینفعان در تنظیمات صنعتی شدیدتر باشد. . هدف این مقاله این است که درک کنیم چگونه یک شرکت و فرهنگ ، رفتار ، مدیریت برند و رویکرد ارتباطی شرکت باید با گذشت زمان تغییر کند تا امکان ایجاد هویت برند تجاری شرکت فراهم شود. در این مقاله به بررسی پرونده فردی یک شرکت برتر جهان در زمینه فناوری پروتز آلمانی می پردازیم. با تجزیه و تحلیل فرآیند برندسازی در طی دوره ۱۹۸۸ تا ۲۰۱۸ ، ما چهار مرحله در تغییر هویت نام تجاری شرکتها را از درون داخلی به یک سیستم هویتی تو در تو متصل کردیم.