مطالعات روستایی ، بت پرستی روستایی را به عنوان چیزی که بسیاری از آن آرزو می کنند ، برجسته کرده است ، شاید به عنوان یک دیدگاه مکان خوب برای زندگی یا به عنوان یک مخزن ارزش ها. اما بازگشت به گذشته خیالی به عنوان هنجاری و قدرت تزریق شده شناخته می شود و اغلب در خدمت منافع قدرتمندان است. تا چه حد باید این دلتنگی برای یک دوره طلایی خیالی از تاریخ نامعین ، چشم انداز آینده ای مطلوب را آگاه کند؟ در این مقاله می خواهیم بحثی راجع به آنچه که می تواند دیدگاههایی برای آینده روستایی یا تصورات جمعی ما در مناطق روستایی به قرن بیست و یکم باشد ، ایجاد کند و در واقع تحریک شود ، یک منطقه خوب برای تلاش به سمت آن. چه اخلاقی ممکن است چنین تصوراتی را زیرپا بگذارد؟ و چگونه ممکن است به چنین کارهایی نزدیک شویم؟ یک رویکرد ممکن است به کارگیری تفکر اتوپیایی به عنوان ابزاری برای شناسایی و تصور آینده های جایگزین مطلوب باشد ، استدلال لویتاس برای آرمانشهر را به عنوان شکلی از آگاهی پیش بینی – هنوز نه – بر خلاف بتهای روستایی که به عقب عقب مانده اند. چهار ثبت نام از مطالعات شهری – تعمیر ، مرتبط بودن ، حقوق ، مجدداً مسحور شدن – به عنوان نقطه عزیمت برای مشورت در مورد اخلاق که ممکن است در یک حومه شهر خوب باشد ، گرفته می شود و آیا این ممکن است بین زمینه های شهری و روستایی متفاوت باشد. بحث در مورد چگونگی پیشبرد در عمل ، هم در از بین بردن شرارت و هم در پیگیری رویای رو به جلو جمعی و آگاهی پیش بینی ، به عنوان مثال از طریق شکل دهی به مکان یا توسعه شبکه ای شبکه صورت می گیرد. سرانجام ، بحث در مورد نقش علمی و عملی جامعه شناسان روستایی ممکن است در این فرایندها بازتاب یابد.