در این مقاله به تشریح چگونگی اساسی ساختن سیستمهای اقتصادی در درک رفتارهای اجتماعی انسانی می پردازیم و فراخوانی برای افزایش استفاده از روشهای تحقیق فشرده برای توصیف مبانی اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی در هر دو تحلیل رفتار و مدلهای انتخاب منطقی انجام شده است. برای نشان دادن این نخستین بار استدلال می شود که وقتی دیدگاه های فردگرایانه از بین می رود ، اقتصاد می تواند به عنوان یک رشد شخصی و روابط اجتماعی آنها تلقی شود و روانشناسی اقتصادی می تواند بیش از تعامل مردم با معاملات آشکار اقتصادی غربی نظیر بانکی ، انتخاب مصرف کننده و پس انداز پول. این با مشخص کردن تأثیرات اجتماعی سیستم های پولی ، و سپس در تقابل این با اثرات یک سیستم معاملاتی ، مشخص تر می شود. تا زمانی که ما در مورد روابط اقتصادی و اجتماعی که ما را تشکیل می دهند بیشتر بدانیم و این اساس پایه و اساس چگونگی و زمانی است که می توانیم با پیامدهای آن کار را انجام دهیم ، در این صورت مدل های انتخاب مصرف کننده نکته ای را از دست نمی دهند. گسترش شرایط احتمالی اجتماعی از این طریق نشان می دهد که چگونه یک تحلیل جدید از رفتار مصرف کننده می تواند رویکردهای سنتی و بعد از مدرن را ترسیم کند.