اهداف بلندپروازانه برای کاهش تغییرات آب و هوا و سیاست های امنیت انرژی ، استقرار منابع انرژی تجدید پذیر در سطح جهان است. با این وجود ، استقرار انرژی های تجدید پذیر در مقیاس نه تنها سرمایه عمومی بلکه سرمایه خصوصی ، مانند سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) را نیز می طلبد. بسیاری از کشورها با شرایط مطلوبی برای تجدیدپذیر ، مانند کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) ، جذب ناخالص داخلی کافی ندارند. درک خطر از سهامداران FDI یکی از دلایل آن است. در این مقاله ، رویکرد de-ریسک پذیری به عنوان ابزاری ممکن برای پرداختن به درک ریسک ذهنی مورد بررسی قرار می گیرد و ارزیابی با یک مدل تعادل عمومی قابل محاسبه (CGE) مدل بازخورد کلان-اقتصادی استفاده از یک استراتژی د ریسک خطر برای FDI به یک نوع خاص از انرژی تجدید پذیر (RES) -E) فناوری ، انرژی خورشیدی متمرکز ، در منطقه MENA. نتایج ما نشان می دهد که استفاده از یک روش ریسک پذیری ، هزینه های استقرار CSP را کاهش می دهد ، بنابراین ، همچنین حجم یارانه هایی لازم است تا بتواند هزینه CSP را با تولید برق مبتنی بر سوخت فسیلی رقابتی کند. این به نوبه خود منجر به تولید ناخالص داخلی و تأثیرات رفاهی در منطقه MENA می شود. نتایج ما به ما امکان ارائه توصیه هایی برای سیاست گذاری انرژی را برای اجرای رویکرد د ریسک پذیری به عنوان گزینه احتمالی اجماع با امکان سیاسی بالا برای کاهش هزینه های کاهش تغییرات آب و هوایی فراهم می آورد.