این مقاله به پیچیدگی مفهوم “حقوق” می پردازد که در زمینه پناهگاه ، مسکن و بی خانمان اعمال می شود. این بخش بر تقسیم فلسفی بین حقوق “طبیعی” و “ساخته شده اجتماعی” تمرکز دارد و نشان می دهد که با استفاده از رویکرد “قابلیتهای اصلی بشر” مارتا نوسباوم به عنوان پایه ای برای حقوق جهانی بشر ، می توان “راه سوم” یافت. این “شهروندی” را به عنوان پل ارتباطی بین گفتمان فلسفی در مورد حقوق و کاربرد عملی آن در سطح ملی یا بین المللی پیشنهاد می کند. ما ترجمه T.H. تقسیم کلاسیک مارشال بین حقوق شهروندی “مدنی” و “اجتماعی” برای تمایز بین “حقوق قانونی” از مسکن (حقوق رسمی افراد برای سکونت از یک استاندارد خاص) و “حقوق برنامه نویسی برای مسکن” (آنچه اعضای استاندارد استاندارد مسکن از آن استفاده می کنند). جامعه خاص می تواند انتظار داشته باشد) این مقاله نشان می دهد که مخالفت با حقوق طبیعی و / یا حقوق بشر در حوزه مسکن منطقی است و می توان به نفع حقوق قانونی “مثبت” کاملاً محدود از مسکن برای افراد بی خانمان حمایت کرد. برعکس ، ممکن است با گفتمان حقوق اخلاقی جهانی همدلی داشته باشد ، اما نسبت به حقوق قانونی قابل اجرا به صورت جداگانه تردید کنید ، به ویژه با توجه به پتانسیل چنین حق انتخابی برای ننگینه‌شدن از “ذینفعان” خود. در کل اهمیت حفظ دیدگاه انتقادی در مورد گفتمانهای حقوق در حوزه مسکن تأکید شده است.