این تحقیق با هدف بررسی رابطه بین جهت گیری استراتژیک یک شرکت ، مدیریت بازاریابی از نظر تاکتیک های ترکیبی بازاریابی و عملکرد نوآوری انجام شده است. ما سه نوع جهت گیری استراتژیک را بررسی می کنیم: مشتری ، فناوری و جهت گیری ترکیبی مشتری / فناوری. ما اثر مستقیم آنها را بر عملکرد نوآوری و همچنین اثر تعدیل کننده مدیریت بازاریابی از نظر آمیخته بازاریابی در این رابطه تحلیل می کنیم. ما فرضیه های خود را بر روی نمونه ای از ۱۶۰۳ شرکت تولیدی فرانسوی آزمایش می کنیم و نشان می دهیم که سازمانهایی با مشتری و مشتری جهت گیری ترکیبی از کسانی که دارای مشتری یا مشتری هستند به تنهایی فراتر می روند. ما همچنین نشان می دهیم که تأثیر تعدیل کننده مدیریت بازاریابی در افزایش موفقیت در نوآوری برای همه جهت گیریها مثبت است ، اما برای سازمانهایی که دارای گرایش فناوری هستند ، بیشترین اهمیت را دارد. سرانجام ، دریافتیم که تأثیر تعدیل کننده مدیریت بازاریابی در رابطه بین جهت گیری و عملکرد افزایش می یابد زیرا عناصر بیشتری از ترکیب بازاریابی به طور همزمان مستقر می شوند.