اثرات بازگشت اقتصادی در کل ممکن است سیاست های اقلیمی را که با تکیه بر بهبود بهره وری انرژی ، تضمین می کند ، تضعیف کند. با این حال ، تخمین های بازگشت مجدد موجود به طور گسترده ای متفاوت است. ما نقش اساسی فرضیات مدل ناهمگونی و کشسانی خانگی را نشان می دهیم.
یک مدل تعادل عمومی قابل محاسبه از اقتصاد اتریش ، چندین گروه خانگی را با ترجیحات ناهمگن ترکیب می کند و تجزیه و تحلیل می کند که چگونه بهبود بهره وری توسط ۱۰٪ بر مصرف سوخت فسیلی خانوار تأثیر می گذارد. در مدل پایه ، رشد اقتصادی ۶۵٪ است. گروه های مختلف خانگی بازگشت مجدد مستقیم ۸ تا ۱۲٪ را نشان می دهند. بنابراین ، بازپرداخت در سطح اقتصاد عمدتاً با رشد مجدد غیر مستقیم پیش می رود. تجزیه و تحلیل حساسیت با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو قابلیت ارتجاعی بین گروه های خانگی ، یعنی تعویض مواد بین کالاها و انرژی و کالاهای مختلف انرژی متفاوت است.
در ۱۶۰ دوره شبیه سازی ، بازگرداندن اقتصاد در کل به شکلی محکم و پایدار ظاهر می شود. در مقابل ، بازگشت مستقیم مستقیم در بین گروه های خانگی متفاوت است و به ۳۰٪ می رسد ، جایی که بازخورد متقابل بین گروه ها ایجاد می شود. در مدل پایه ، نرخ مالیات سوخت های فسیلی ۴۳٪ بازپرداخت اقتصاد را خنثی می کند. وقتی کشش در ۱۸۰ بار شبیه سازی متفاوت باشد ، این نرخ مالیات از ۱۵٪ به ۸۰٪ می رسد. بنابراین ، برآوردهای برگشتی و توصیه های سیاست مشتق شده ، مانند نرخ ها و اعداد خاص ، باید با احتیاط فراوان رفتار شوند ، مگر اینکه پارامترهای الاستیسیته قابل اعتماد بوده و ترجیحات مصرف کننده ناهمگن را به خود اختصاص دهند.