ما از نظر تئوری و عددی اثرات اصلاح مالیات بر محیط زیست را با استفاده از تئوری رشد درون زا مطالعه می کنیم. در بخش نظری ، نیروی کار همراه بین تولید و فعالیتهای تحقیق و توسعه و کشش جایگزینی بین نیروی کار و انرژی در تولید پایین تر از وحدت امکان ایجاد سود رشد را فراهم می کند ، حتی اگر پیش بینی کننده تحریف مالیاتی باشیم. هنگامی که سرمایه گذاری مستقیم مالی را در آزمایشگاه یا عرضه نیروی کار الاستیک در نظر می گیریم ، دامنه نوآوری کاهش می یابد. سپس مدل اصلی نظری را در یک اقتصاد واقعی رو به رشد قرار می دهیم و می دانیم که تقویت رشد بلند مدت اقتصادی به دنبال چنین سیاست کربنی نتیجه ای احتمالی است. توزیع مجدد درآمد اضافی مالیات کربن با کاهش مالیات بر سرمایه از لحاظ کارآیی که با رفاه کل انجام می شود ، بهترین عملکرد را دارد. از نظر عدالت در بین بخش های اجتماعی ، ویژگی پیشرونده توزیع مجدد جمع هنگامی که اهداف کاهش انتشار بسیار بالا را در نظر می گیریم ، ناکام می ماند.