محمد حسین امین ابراهیم آبادی

در این مقاله یک ابزار روش شناختی ارائه شده است که با تجزیه و تحلیل مدل کسب و کار خود ، تعهد یک شرکت به پایداری را ارزیابی می کند (که در اینجا به عنوان توصیف فرآیندهای تعریف شده از طریق سازمانها استراتژی های رقابتی خود را ایجاد کرده و ارزش ایجاد می کند). از آنجا که آنها محرک اصلی برای سودآوری بلند مدت هستند ، استراتژی های پایداری باید شامل فرایندهای ایجاد ارزش شرکت باشد – یعنی مدل کسب و کار یک شرکت. در این مقاله به طور خاص بررسی می شود که چقدر شرکتهای معدنی با انجام تجزیه و تحلیل محتوا از افشای مدل تجاری خود میزان پایداری را درگیر می کنند. تجزیه و تحلیل تجربی ما بر صنعت معدن انگلستان متمرکز است زیرا این بخش اغلب با میزبان موضوعات اجتماعی ، سازمانی و زیست محیطی برخورد می کند و به این دلیل که شرکت های معدن انگلستان موظفند مدلهای تجاری خود را در گزارش های استراتژیک خود توصیف کنند. به منظور تعیین اینکه (و چگونه) شرکتها استراتژی پایداری را در مدل کسب و کار خود پیاده سازی می کنند ، ما یک تجزیه و تحلیل محتوا از افشای مدل کسب و کار از ۱۶ شرکت معدنی سهم همه سهام FTSE ، برای کل ۱۰۴۸ واحد متن انجام می دهیم. نتایج ما حاکی از آن است که شرکتهای معدنی برای دستیابی به یک رویکرد انتخابی و نرم برای پایداری تصمیم گرفته اند. اگرچه هوا ، انرژی ، آب ، مشارکت جامعه محلی ، حفاظت از محیط زیست و شرایط کار اغلب در مدلهای تجاری شرکتهای معدنی انگلیس مورد توجه قرار می گیرد ، شواهد بسیار کمی وجود دارد که نشان می دهد ابتکارهای مشخص در واقع در مناطق دیگر اجرا شده اند. در حقیقت ، بعضی از موضوعات کاملاً نادیده گرفته شده است (مواد اولیه) ، تقریباً کاملاً نادیده گرفته می شوند (ضایعات ، فساد و لابی ، اشتغال محلی) یا به صورت توصیفی عمدتاً مورد بحث قرار می گیرند (حقوق بشر ، فرصت و برابری ، استخدام و چانه زنی ، آموزش). پیامدهای عملی این مطالعه دو مورد است. اول ، ما با انجام تجزیه و تحلیل محتوا از افشای مدل تجاری خود ، روش جدیدی برای بررسی چگونگی شرکتها در پایداری ارائه می دهیم. ثانیا ، ما بحث مفصلی در مورد چگونگی تأثیر پایداری بر فرآیندهای ایجاد ارزش در صنعت معدن انگلیس ارائه می دهیم.