در سال ۲۰۰۱ ، ایالات متحده به تنظیم گزارش های کنترل داخلی توسط مدیریت و حسابرسان اقدام کرد. در حالی که برخی از حوزه های قضایی رهبری ایالات متحده را دنبال کرده اند ، بسیاری دیگر چنین نکرده اند. بنابراین یک سوال مهم ، ارتباط کنترل داخلی با ذینفعان است. موضوع خاص تر از مزایای تنظیم گزارش های کنترل داخلی به سبک ایالات متحده نیز موضوعی است. ما مطالعاتی را در مورد تعیین کننده کیفیت کنترل داخلی و پیامدهای اقتصادی آن برای ذینفعان از جمله سرمایه گذاران ، طلبکاران ، مدیران ، حسابرسان و تحلیلگران مالی بررسی می کنیم. ما بررسی های قبلی را با تمرکز بر مطالعات ایالات متحده منتشر شده از سال ۲۰۱۳ و همچنین تمام مطالعات غیر ایالات متحده در مورد بررسی کیفیت IC از جمله کشورهایی که افشای IC را تنظیم می کنند و همچنین تنظیمات کنترل نشده و هر دو اقتصاد توسعه یافته و در حال توسعه را گسترش می دهیم. با انجام این کار ، ما سوالات پژوهشی را شناسایی می کنیم که شواهد در آنجا مختلط و جهت های جدیدی که در آنها فرصت های تحقیق وجود دارد ، باقی مانده است.
سه بینش اصلی از تحلیل ما ناشی می شود. اول ، شواهدی در مورد پیامدهای اقتصادی کیفیت کنترل داخلی نشان می دهد که کیفیت کنترل داخلی می تواند تأثیر قابل توجهی در تصمیم گیری توسط کاربران اطلاعات مالی داشته باشد. دوم ، نتایج تحقیقات مربوط به ارتباط تجربی بین ساختار مالکیت ، ویژگی های خاص هیئت مدیره و کیفیت کنترل داخلی به طور کلی مخلوط می شود. شواهد تجربی در مورد ارتباط بین ویژگی های کمیته حسابرسی و کیفیت کنترل داخلی به طور کلی از یک ارتباط مثبت و معنادار پشتیبانی می کند. سرانجام ، در حالی که مطالعات در حوزه های قضایی غیر آمریکایی در حال افزایش است ، فرصت برای کشف عوامل و پیامدهای کنترل داخلی در سایر حوزه های قضایی باقی مانده است. بررسی ما شواهدی را برای سیاست گذاران ارائه می دهد که آیا مزایایی از نیاز به مدیریت و حسابرسان برای گزارش در مورد کنترل داخلی بر گزارشگری مالی وجود دارد.