در این مقاله با استفاده از خصوصی سازی شرکت فولاد پاکستان پاکستان (PSM) به عنوان یک سایت تجربی و ترسیم نظریه گفتمان لاکلاو و موفه (۱۹۸۵) ، مبارزات گفتمان بین دو گفتمان در زمینه ارزیابی و خصوصی سازی PSM دنبال می شود. نشانگرهای خاص مفصل بندی شده و مجدداً در زنجیره های مختلف معادل قرار گرفتند تا برای هر گفتمان پیرامون ارزیابی کارخانه فولاد تجدید نظر کنند. “موفقیت” گفتمان ضد خصوصی سازی ناشی از “interdiscursivity” آن است ، یعنی ترسیم بر نشانگرهای متفاوت از گفتمانهای متا متفاوت. حسابداری ، ناسیونالیسم ، فساد دولتی و نشانگرهای “غیررسمی” مانند “نقره خانوادگی” ، “ارزش بازار” و “قیمت پرتاب”. در مقابل ، گفتمان طرفدار خصوصی سازی ، با استفاده از نشانگرهای رسمی و فنی مانند “نگرانی در مورد” و “حساسیت به ارزش گردش پول با تخفیف تعدیل شده” ، روی گفتمان اقتصاد همگن (مالی) استفاده می کند. گفتمان ضد خصوصی سازی ، با نشانگرهای متنوع و غیررسمی (حسابداری) خود ، از «اعتبار تجربی» ، «وفاداری روایت» ، «و متناسب بودن تجربی» برخوردار شد ، بیشتر مورد توجه توده ها ، رسانه ها و دستگاه قضایی قرار گرفت. این متقاعد کرد که فروش PSM یک بی عدالتی شدیدی است که باید از آن جلوگیری کرد. از این رو ، دیوان عالی کشور تصمیم خصوصی سازی را که روابط روابط قوه قضاییه را ریخته است ، معکوس کرد و دولت نظامی را به تعلیق رئیس دادگستری پاکستان و بعداً قوه قضاییه ، رسانه ها و قانون اساسی برگرداند ، که یک حرکت اجتماعی موفقیت آمیز را برای یک مستقل رسوب کرد. دادگستری و احیای دموکراسی. وقایع با توجه به علایق مختلف احزاب مربوط شکل گرفت و هویت های جدیدی را برای آنها ایجاد کرد. مقاله با تأمل در مورد چگونگی مشارکت یافته‌ها و افزودن موضوعات جدید برای تحقیقات حسابداری با استفاده از تحلیل گفتمان نتیجه گیری می کند.