سرزمین برای درک رفتارهای حیوانات از بسیاری از جنبه های رفتار حیوانات از جمله کسب منابع ، رفتار استفاده از فضا ، ارتباطات و سیستم های جفت گیری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با این حال ، خود این اصطلاح ، چگونگی مفهوم سازی و تعریف آن ، مدت هاست که عصبی و بحث برانگیز بوده است. در اینجا ، ما می پرسیم که آیا اضافه کردن مباحث در مورد سرزمین بودن از رفتار حیوانات با بحث های موازی از سرزمین از علوم اجتماعی می تواند یک مسیر آگاهانه تاریخی و جامعه شناختی را از شبکه اصلی مفهومی که در آن سرزمین حیوانات برای ده ها سال واقع شده است ، ارائه دهد. ما دو مسئله اصلی با سرزمین مشخص شده در ادبیات رفتار حیوانات را ترسیم می کنیم: اول ، اینکه به اینکه چگونه حیوانات انتظار می رود رفتار کنند نه اینکه در واقع چگونه رفتار می کنند متمرکز می شوند و دوم اینکه به جای نشان دادن کارکرد و روابط خاص بین آنها فرض می شود. ، اشخاص حقیقی. سپس ما این مشکلات را به نظریه های دانشمندان علوم اجتماعی در مورد تفاوت بین دارایی و دسترسی پیوند می زنیم: در حالی که اموال بر نحوه رفتار مردم از قواعد حقوقی – حقوقی حاکم بر استفاده از منابع متمرکز است ، دسترسی متمرکز بر طیف وسیعی از وسایل است که توسط آنها مردم در واقع منابع دسترسی بنابراین ، ما استدلال می کنیم که مشکلات دیرینه در مورد سرزمین حیوانات به دلیل تصورات ضمنی ملک و مالکیت بوجود آمده اند. اعتراض ما دو مشکل دیگر با سرزمین بودن ایجاد می کند: اول ، ناخواسته در خدمت این است که اقتدار را به افرادی توصیف کنیم که به عنوان مالک “سرزمین” توصیف شده اند و دیگران (“متجاوزین” ، “کفش ورزشی”) را به عنوان متجاوزین بدست می آورند و دوم ، تصور مالکیت در حیوانات غیر ممکن است. جوامع فاقد مؤسسات حقوقی و حقوقی خاص که حقوق مالکیت را ایجاد و اجرا می کنند. درعوض ، ما از یک رویکرد مبتنی بر دسترسی طرفداری می کنیم که این مشکلات را برطرف می کند. در نهایت ، ما استدلال می کنیم که نظریه دسترسی ، همانطور که در ادبیات علوم اجتماعی در مورد استفاده از منابع فضایی و رابطه ای توسعه یافته است ، امکان درک کامل تر و ظریف تر از تغییرات در رفتار حیوانات را نسبت به آنچه در تصورات غالب فعلی از سرزمینی وجود دارد ، فراهم می آورد.