ما با استفاده از یک دیدگاه استراتژیک خارج از کشور ، به یک سؤال تحت تحقیق در ادبیات بازاریابی موجود می پردازیم: چگونه و چه موقع بنگاهها با توجه به توان بازاریابی خارج از کشور ، موفق به دستیابی به عملکرد برتر می شوند؟ ما می دانیم که توانایی بازاریابی در خارج از طریق تأثیر آن بر توانایی بازاریابی درون و انعطاف پذیری استراتژیک منجر به عملکرد برتر شرکت می شود. قابلیت بازاریابی خارج از کشور مبنایی را برای شرکت فراهم می کند تا توانایی بازاریابی درون خود را به روز کند و منابع انعطاف پذیر را منتهی به یک مزیت عملکرد کند. نتایج ما نشان می دهد که مدل سازی قابلیت بازاریابی در خارج از کشور به همراه قابلیت بازاریابی درونی و انعطاف پذیری استراتژیک ، تصویری دقیق تر از نتایج عملکرد شرکت را ارائه می دهد و اثر بخشی منطق قابلیت بازاریابی را با توجه به عملکرد شرکت افزایش می دهد. ما همچنین نشان می دهیم که توانایی بازاریابی خارج از کشور فقط در عملکرد مثبت شرکت تأثیر می گذارد فقط وقتی که رهبری تحول گرا و فعالیت کارکنان نسبتاً زیاد هستند. هنگامی که رهبری تحول گرا و فعالیت کارکنان به ترتیب کم هستند ، افزایش توانایی بازاریابی در خارج می تواند تأثیر متقابل بر عملکرد شرکت داشته باشد. این تعامل بین توانایی بازاریابی در خارج و سرمایه انسانی نشان می دهد که هر دو عامل برای دستیابی به عملکرد برتر شرکت بطور مشترک همکاری می کنند. نتایج نشان می دهد که شرکت ها با اختصاص منابع به توسعه مهارت های رهبری و پرورش مهارت های کارکنان ، می توانند از توانایی بازاریابی خارج از کشور بهره بیشتری کسب کنند. مقاله را با بحث در مورد پیامدهای این تحقیق برای نظریه و عمل ، برجسته سازی محدودیت ها و ارائه راهکارهای تحقیق آینده نتیجه می گیریم.