با استفاده از تحقیقاتم (با همکاران) در حوزه حاکمیت شرکتی ، من به توسعه مسیرهای فکری در پروژه تحقیق انتقادی حسابداری می پردازم. با شناخت اینکه مرزهای پیرامون تحقیقات انتقادی کاملاً مضر و نوسان است ، نقش هدایت معرفت شناختی ، انعطاف پذیری روش شناختی ، برخوردهای احتمالی و بریکلاژ نظری در تولید سوالات انتقادی حسابداری مورد تاکید قرار می گیرد. مهمتر اینکه ، مطالعاتی که من مرور می کنم نشان می دهد که تنظیمات حاکمیت شرکتی سایت هایی ممتاز برای بررسی قدرت و فرآیندهای حاشیه نشینی را تشکیل می دهند. این مطالعات با محوریت پشت پرده حاکمیت شرکتی ، دو فرایند اساسی را ارائه می دهند که از طریق آنها قدرت و حاشیه نشینی در سطح هیئت مدیره فعالیت می کنند. اولین مورد مربوط به قانون اساسی و تبلیغ اسطوره ها است. دوم متشکل از اعضای هیئت مدیره است که مهارتهای انعکاسی آنها توسعه نیافته است. من از یک نگاه آینده نگر ، من به ویژه می خواهم به تشویق توسعه آینده پژوهش های مهم در مورد حاکمیت شرکت ها به روش هایی که قالب تحقیقات شکاف و لکه بینی را می شکند. به ویژه ، من معتقد هستم که آکادمیک های منتقد می توانند هنگام بررسی اقدامات تحقیقاتی خود ، از دو سؤال اساسی دیگر سؤال کنند: حاکمیت شرکت برای آنها. و مدیریت شرکت برای چه؟