در عصر کنونی هرچند زندگی صنعتی و پیشرفت های تکنولوژی دستاوردهای زیادی برای انسان ها به ارمغان آورده است و این پیشرفت ها بشر را بر آن داشته که با سرعت تحول همگام شده و سریع تر خود را با این تغییرات سازگار نماید؛ اما نگرانی هایی را نیز برای آنان به همراه داشته است، از جمله اینکه افراد چه در محیط کاری و چه در زندگی فردی با استرس و فشار روانی زیادی روبرو شده اند. استرس به دو صورت مثبت و منفی خود را نمایان می سازد؛ استرس مثبت برای پیشرفت نه تنها مضر نیست بلکه تا اندازه ای وجود استرس مثبت برای دستیابی به موفقیت لازم است. لیکن استرس همیشه به صورت مثبت نیست و گاهی به صورت منفی بروز می کند. استرس منفی بر روی مهمترین سرمایه سازمان ها که همان نیروی انسانی هستند، تاثیر خود را گذاشته و منجر به اختلالات روانی می گردد. در سال های اخیر به سرمایه انسانی به عنوان یک مفهوم اساسی بذل توجه بسیاری شده است. از ویژگی های یک سازمان سالم آن است که سلامت جسمی و روانی کارکنان به همان اندازه مورد توجه مدیریت سازمان قرار گیرد که بهره وری و تولید مورد تاکید قرار گرفته است، زیرا بهره وری سازمان بدون توجه به سلامت روانی کارکنان حاصل نمی شود و شایسته است مدیران نسبت به سلامت روانی و جسمی کارکنان با احساس مسئولیت بیشتری توجه کرده و اقدامات لازم را در جهت جلوگیری از بروز اختلالات روانی مثل فرسودگی شغلی که از جمله خطرات شغلی است که به علت تاثیر منفی بر کارکنان و سازمانها می گذارد، مورد توجه قرار گرفته است، انجام دهند. فرسودگی شغلی به عنوان حالت روان شناختی تعریف می شود که از سطوح بالای استرس های طولانی مدت در زندگی شغلی ناشی می شود.
به نظر می آید فرسودگی شغلی با فشار های روانی ارتباط داشته باشد . فشارهای روانی وقتی رخ می دهد که عدم تعادل بین مطالبات و خواسته های محیطی با توانایی فرد برای پاسخ دادن به آنها وجود داشته باشد . هرچه مطالبات و خواسته های محیطی افزایش یابد و توانایی فرد برای پاسخ دادن به آنها کاهش یابد فشار روانی ایجاد می شود که باعث تجربه ی منفی در فرد و فر سودگی شغلی می گردد. در واقع فر سودگی شغلی در اثر فشار مداوم روانی پدید می آید. فرسودگی شغلی موجب تباهی در کیفیت خدماتی می گردد که به وسیله ی کارکنان ارائه می گردد.