امروزه کشاورزان کپور با تغییر عادات مصرف کننده ، خشکسالی ، از دست دادن ماهی به شکارچیان مرغی و بیماری هایی که برخی از گسترده ترین تهدیدها را در پی دارد ، با چالش های بسیاری روبرو هستند. مطالعه ما دو منطقه زراعت کپور اروپایی را به عنوان مطالعات موردی انتخاب کرده است: Aischgrund در آلمان و دره Barycz در لهستان ، که در آن ذینفعان محلی مفاهیم بازاریابی منطقه ای را آغاز کرده اند. کپور هویت اصلی این منطقه – بازاریابی را فراهم می کند. بازاریابی منطقه ای با هدف تقویت جذابیت توریستی مناطق انجام می شود و باید بطور غیرمستقیم از کشاورزان کپور در وضعیت اقتصادی سخت برای آبزیان کپور حمایت کند. با وجود این ، مشخص نیست که بازاریابی منطقه چگونه اقتصاد مزارع کپور را تأثیر می گذارد. برای شناسایی استقرار و ماهیت این مفاهیم بازاریابی منطقه ، با ذینفعان مصاحبه شد. گروه های متمرکز از کشاورزان کپور نمونه ما از مزارع نماینده را آگاه کرده اند. مدلهای مزرعه نمایندگی امکان مقایسه هزینه ها و سودآوری شرکتهای مختلف کپور را فراهم می آورد. علاوه بر این ، مدل های مزرعه به کشف تأثیرات و اثرات احتمالی طرح های بازاریابی منطقه ای که در سال های اخیر معرفی شده اند ، کمک کردند. نتایج ما نشان می دهد که فروش مجرد و سنتی سنتی کپور تازه معمولی به ندرت سودآور است. کشاورزان در هر دو منطقه با گزینه های محدود برای سازگاری یا تنوع گرا مبارزه می کنند. این مشکلات برای مزارع کپور دهقانان در مقیاس کوچک بیشتر است. ما پتانسیل برچسب زدن را بخشی از بازاریابی منطقه ای و پرداخت های انتقال آینده می دانیم که به سهم کشاورزی کپور در خدمات اکوسیستم و ارزش فرهنگی (هویت منطقه) احترام می گذارند. به ویژه برای مزارع کپور با مقیاس بزرگتر ، به نظر می رسد بازاریابی منطقه ای وسیله خوبی برای تقویت فرصت های بازاریابی مستقیم و ایجاد منابع جدید درآمد از طریق متنوع سازی است.