در این مقاله از مصاحبه های مشاهده ای و نیمه ساختار یافته ، که با استفاده از اتنوگرافی محدود خودکار مطلع شده است ، برای بررسی تجربیات دانشجویان دکتری حسابداری در یک مدرسه تجاری آمریکای شمالی استفاده می کند. با تجزیه و تحلیل یافته ها با یک رویکرد نظری برای درک فعالیت علمی (نور- ستینا ، ۱۹۸۱) ، این مطالعه به بررسی تأثیر شبکه های سرپرستان دانشگاهی ، تسهیل کننده های محاوره ای و سایر دانشجویان دکترا در جامعه شناسی در حال توسعه دانشگاهیان حسابداری در هنگام یادگیری روند تحقیق می پردازد. . مقاله نشان می دهد که این روابط منابع نقش کلیدی در شکل گیری دانشجوی دکتری در رابطه با رشته مربوطه دارند. مقاله همچنین به عنوان بخشی از فرایند جامعه پذیری ، تأثیر روش شناسی خاصی را که آنها یاد می گیرند ، نشان می دهد. میزان نامعین بودن روشهای خاص در زمینه تأثیر دانش دانشجویان از حدود آزادی و نوآوری آنها را تحت تأثیر قرار می دهد. این مقاله با تکیه بر تحقیقات قبلی ، مخالفت تحقیقات حسابداری تفسیری را با جریان اصلی مثبتگرایانه / کارکردگرایانه به چالش می کشد: این مقاله نشان می دهد که علیرغم پتانسیل های ارائه شده توسط نامشخص جریان بین رشته ای در مورد آنچه که “تحقیقات خوب” است ، چنین مخالفت هایی نوآوری و آزادی را محدود می کند. .