با بسیج ادبیات مربوط به حکومت جهانی ، دولت و مقررات حسابداری ، ما استقرار تاریخی شفافیت و مجامع مربوط به بازیگران و فناوری ها در مدیریت فراملی اقتصادی و بازار را ردیابی می کنیم. با شروع اولین استفاده از اصطلاح “شفافیت” در بازار مشترک اروپا (ECM) پس از جنگ جهانی دوم ، ما نشان می دهیم که چگونه شفافیت برای اطلاع رسانی و چارچوب فرد منطقی تصور شده به عنوان اقتصادی اقتصادی مرکزی (مشتری ، کشف اصلی قیمت) و بعداً شرکت کننده سیاسی (شهروند ، محور در پاسخگویی عمومی بازار). سپس ما نشان می دهیم که چگونه در دهه ۱۹۹۰ با ظهور معماری مالی جدید (NFA) ، نقش شفافیت در حکومت اقتصادی / بازار اساساً دگرگون شد. صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی با شروع برنامه های خوب خود به تدریج “شفافیت استاندارد” (به شکل حسابداری مالی ، و همچنین آمارهای استاندارد ، بودجه های ایالتی ، حاکمیت شرکتی و غیره) را به تصویب رساندند تا بازار را اداره کنند. شرکت کنندگان از طریق نظم و انضباط در بازار مالی. این برنامه انضباطی به طور هماهنگ با برنامه ترغیب اخلاقی که از طریق دستگاه اندازه گیری عملکرد شدید انجام می شود ، کار می کرد. ما درمورد پیامدهای این تحول در اقتصاد سیاسی حسابداری ، با تأمل در مورد چگونگی اتکا به شفافیت استاندارد در دولتداری نئولیبرالی توضیح داده ایم: پیکربندی مجدد سایت های مشکلات (متمرکز بر سطح ملی) و راه حل ها (کانونی در جهانی) ، انحلال حاکمیت بازار فراملی (که افزایش یافته است ، انعطاف پذیری و خود سازمانی هم فرایندهای نظم دهی و اخلاقی سازی / ذهنی سازی) ، و هماهنگی مجدد توپولوژی بازیگری (دور از ایالتها و افراد هر دو به عنوان توانمند و ذینفعان ، و به سرمایه گذاران مالی و نهادهای استاندارد خصوصی).