محققان به طور گسترده ای عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی کارمندان را مورد بررسی قرار داده اند. با این حال ، مطالعات کمی تمایز قاطع بین انواع تعهد مختلف هنگام کاوش در تعیین عوامل آن ، و توجه دانشمندان به تفاوت های فردی نیز محدود است. در این مقاله ، تأیید می کنیم که توسعه مداخلات مدیریتی برای افزایش اهمیت وظیفه می تواند برای ارتقاء تعهد سازمانی مفید باشد ، اما این رابطه وابسته به نوع تعهد و گشودگی کارکنان برای تجربه است. ما بر دو شکل تعهد سازمانی متمرکز هستیم: تعهد عاطفی و تداوم. مطالعه ما نشان می دهد که اهمیت وظیفه پیش بینی بهتری نسبت به تعهد عاطفی دارد. ما همچنین می دانیم که افزایش اهمیت وظیفه به ویژه برای ارتقاء تعهد به تداوم بیشتر در بین کارمندان با سطح پایین باز از تجربه خوب است. براساس داده های جمع آوری شده از نمونه ۴۰۳ کارمند شاغل در شرکت های اسپانیایی ، ما از این ایده ها حمایت می کنیم و پیامدهای عملی را توسعه می دهیم.