فعالیتی که در فرایند یاددهی و یادگیری صورت می گیرد باید واجد چه ویژگی هایی باشد که تدریس نامیده شود. یکی از ویژگی های برجسته چنین فعالیتی این است که دو فرد در آن درگیر هستند و درگیر شدن هر یک از آنها به شیوه خاصی است. حال سئوال پیش می آید که چه نقشی از معلم در میان انتظار می رود آیا حتما باید یادگیری حاصل آید یا اگر یادگیری صورت نگرفت معلم وظیفه خود را انجام داده است و در این میان از نظر فلاسفه چه نظراتی وجود دارد. این پژوهش با هدف بررسی نقش و انتظار از حرفه معلمی با توجه به ارتباط بین چالشها و نظریات مربوط به نسبت بین تدریس و یادگیری با نگاهی فلسفی به آن صورت می گیرد. از طرفی با توجه به آموزش همگانی که در ابتدا به صورت آموزش باز و از راه دور وجود داشته و امروزه به صورت آموزش های مجازی نیز صورت می گیرد مسئله ای که وجود دارد این است چه انتظاری از تدریس معلم در این صورت خواهد بود. این پژوهش به صورت توصیف( شامل تبیین، تحلیل مفهومی و استنتاج) می باشد و به صورت جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای صورت می گیرد. یکی از مهمترین اهداف این پژوهش نگاهی فلسفی به مسئله تدریس و میزان یادگیری دانش آموزان در این مسئله می باشد. اینکه فلاسفه برای تبیین مسئله یادگیری دانش آموزان از تدریس معلمان چه انتظاری دارند و دانش آموزان در مقاطع بالاتر با تدریس های مقاطع ابتدایی چگونه استعدادهای آنها شکل می گیرد و می توانند از دانش خود در پیاده سازی کارهای عملی استفاده نمایند. در این میان فلاسفه گوناگونی به این مسئله پرداخته اند از جمله دیویی که معتقد است حتما از فرآیند تدریس معلم باید یادگیری صورت گیرد و گروهی دیگر یادگیری را بسته به خود دانش آموزان و برخی متغیرهای درونی وی می دانند در میان گروه های متفاوتی از فلاسفه بحث های دیگری نیز دارند نتایج این پژوهش می تواند منجر به ارائه روشهای تدریس بهتر و راهگشای معلمان در امر تدریس به صورتی وسیع تر باشد.