با پیچیده تر شدن روز افزون جوامع امروزی، رسالت سازمان ها برای برآورده ساختن انتظارات جوامع، حساس تر و مهم تر شده است به طوری که می توان اذعان کرد دنیای کنونی دنیای سازمان هاست و آنچه امروز در بین اهل فن و به اتفاق نظر به یقین تبدیل شده، نقش اساسی نیروی انسانی به عنوان عامل گرداننده اصلی سازمان هاست. به عبارت دیگر، انسانها به کالبد سازمان جان می دهند. بی تردید نیروی انسانی کارآمد و خود انگیخته می تواند برای رشد خود و توسعه و دستیابی به هدف های برنامه ریزی شده سازمان، بیشترین کارآیی را داشته باشد و با توجه به حساسیت سازمان آموزش و پرورش برای دستیابی و اجرای موفقیت آمیز هر فعالیت آموزشی، افزون بر منابع مالی و ابزار و فناوری، وجود نیروی انسانی سالم و متعهد نقش اساسی را ایفا می کند. به عبارت دیگر تعهد کاری و واکنش عاطفی فرد نسبت به کار و همچنین بالا بودن سلامت روانی، میزان تولید و قابلیت کار را افزایش می دهد. (صفایی موحد و جوانرودی، ۱۳۹۴) هر یک از مشاغل، دارای مشکلات و ویژگی های خاص خود می باشد. از ویژگی های بسیاری از مشاغل این است که کارمندان و کارکنان را در معرض خواسته ها و یا فشار های زیاد مدیران قرار می دهد و از سوی دیگر،کارکنان چون نمی توانند این خواسته ها را برآورده سازند با ایراد پی در پی مدیران مواجه می شوند و فشار روانی زیادی را متحمل می گردند.تداوم این چرخه در نهایت موجب از هم گسیختگی روانی و جسمانی فرد می شود. همچنین وجود نابرابری های اجتماعی در محیط کاری بر این مسئله دامن می زند. در چنین شرایطی فرد ممکن است با توجه به عوامل مستعد کننده پاسخ های متفاوتی به شرایط کاری فشار زا بدهد . مثلاً دست به بطالت اجتماعی یا کم کاری بزند، مکرراً بیمار شود و به نوعی خودش را از شرایط کاری فشار زا نجات دهد. سرانجام نیز ممکن است که فرد دچار فرسودگی شغلی شود. (قلعه بیگی، ۱۳۹۲)