IKEA غالباً به عنوان نمونه ای از خرده فروشان جهانی شناخته می شود که در هر بازار رویکردی مشابه با استاندارد را دنبال می کند. این مقاله به طور سیستماتیک میزان استانداردسازی (و سازگاری) چهار فعالیت ترکیبی بازاریابی خرده فروشی را که معمولاً مشخص شده اند – کالا ، کالا و مکان و قالب فروشگاه ، محیط فروش و خدمات و ارتباطات بازار – در سه کشور ارزیابی می کند. این کشورها – سوئد ، انگلیس و چین – تنظیمات فرهنگی مختلف را نشان می دهند و بازارهایی هستند که IKEA برای مدت زمان مختلفی در آن فعالیت داشته است. داده هایی که بر اساس آن مقایسه صورت گرفته از مصاحبه های شخصی ، تحقیقات مصرف کننده در کشور ، اسناد شرکت و اظهار نظر شخص ثالث حاصل می شود. نتیجه گیری نتیجه می گیرد که در حالیکه IKEA یک مفهوم استاندارد را اجرا می کند ، درجه ای از سازگاری را می توان در عناصر روبرو مشتری و در فرآیندهای پشتیبانی (office) پشتیبان این عناصر مشاهده کرد. این سازگاری ها ناشی از تفاوت در فرهنگ مصرف کننده و مدت زمان و در نتیجه قرار گرفتن در معرض و تجربه بازار است. این نشان می دهد که استاندارد سازی در خرده فروشی های بین المللی باید از منظر تکرار مفهوم به جای تکرار فعالیت ها در نظر گرفته شود.